Assassin's Creed IV: Black FlagAssassin's Creed ShadowsAtlusBest GamesBethesdaBlizzard EntertainmentElectronic ArtsGhost of TsushimaGhost of YōteiMasters of DoomNintendoPersonaPokemonSony Interactive EntertainmentStarCraftStarfieldThe Sims 4Tomb RaiderUbisoftآموزش آشپزیآموزش زبانآموزش و ترفندآیفونآیفون SEابزار سلامتاپل - Appleاپلیکیشن و نرم‌افزاراتاق خبر دیجی‌کالاادبیاتاکسلاکشنانیمهانیمیشنبازی تاج و تختبازی و سرگرمیبردگیمبرگزیده یادداشتتئاتر و هنرهای تجسمیتبلتترکیهترین‌های بازیتلویزیونتلویزیون LGتلویزیون ال جیتلویزیون ال‌جیجوایز Golden Joystick Awardsچی بخونم؟خانه و آشپزخانهخانه، کتاب و لوازم التحریرخبر بازیخبر تکنولوژیراهنمای خریدراهنمای خرید تبلتراهنمای خرید کتابردمیرمانزک اسنایدرژاپنساعت و دستبند هوشمندسامسونگسخت افزارسخت‌افزارسریالسلامت جسمسلامتیسینمای ایرانسینمای جهانشیائومیعلمی-تخیلیعمومیفرهنگ و هنرفشنفیلم و سریالکالاهای تند مصرفکامپیوترکامپیوتر گیمینگکتاب خوانیکتاب و ادبیاتکمدیگلکسی S25گوشی شیائومیمتاورسمجموعه تلویزیونیمچ بند هوشمندمد و پوشاکمعرفی اپلیکیشنمنتخب تکنولوژیمنتخب سردبیرمنتخب کتاب و ادبیاتمنتخب هنر و سینماموبایلنقد فیلمنقد کتابنویسندههنرهنرهای تجسمیهوش مصنوعیهوش مصنوعی و رباتیکیادداشت فرهنگ و هنر

بهترین کتاب‌های ترسناک ژاپنی که باید بخوانید

اگر ژانر وحشت و ژاپن را کنار هم بگذاریم، اول از همه بازی‌های ترسناک پر از زامبی و فیلمی راجع‌به دختری که از تلویزیون بیرون می‌خزد تا قربانی‌هایش را شکار کند یادمان می‌آید. سری بازی‌های «رزیدنت اویل» (Resident Evil)، «تپه‌ی خاموش» (Silent Hill) و «شیطان درون» (The Evil Within) سازنده‌هایشان اهل ژاپن هستند. فیلم‌های وحشت معروف مانند «کینه» (The Grudge) و «حلقه» (Ring) هم ساخت ژاپن هستند. حتی با نگاهی به مانگا و انیمه‌ها می‌بینیم که حتی در این حیطه هم ژاپنی‌ها داستان‌های ترسناک زیادی را خلق کردند، به باور بسیاری از مخاطبان، وحشتناک‌ترین روایت‌ها را می‌توان میان مانگاها پیدا کرد. پس می‌توانیم مطمئن باشیم که آثار وحشت ژاپن در قالب رمان هم می‌تواند خواندنی و جذاب باشند. با وجود موفقیت ادبیات ژاپن در این ژانر، این شاخه آنچنان که باید و شاید میان خواننده‌های ایرانی دیده نشده، ژانر جنایی و پلیسی ژاپن در ایران طرفدارهای بیشتری دارد. اما با مطالعه‌ی این کتاب‌ها، در صورتی که از آنها خوش‌مان بیاید، می‌توانیم تصور کنیم در سال‌ها آینده کتاب‌های وحشت بیشتری از ژاپنی به فارسی ترجمه شود. بهترین کتاب‌های ترسناک ژاپنی میان گزینه‌های محدودی انتخاب شدند اما برخی از درخشان‌ترین آثار وحشت هم میان آنها به چشم می‌خورد.

ادبیات ژاپن برای ما تداعی‌کننده‌ی جنایی‌ها و تریلرهای هیجان‌انگیز است. با آوردن اسم ژاپن یاد پرونده‌های قتلی می‌افتیم که در روایتی روان و ساده، چرخش‌های هیجان‌انگیز و غیرقابل پیشبینی را نشان‌مان می‌دهند. نویسنده‌های ژاپنی ژانر جنایی را به گونه‌ای منحصربه‌فرد و مخصوص بومی خودشان دست گرفتند. در کنار جنایی، ادبیات ژاپن در درام‌ها هم درخشان ظاهر شده؛ روند داستانی کتاب‌های درام ژاپنی آرام است اما خواننده‌ها را دنبال خودشان می‌کشانند، به همان آرامی زیر پوست خواننده می‌خزند و از احساساتی می‌گویند که تا به آن لحظه خواننده با کلمات نمی‌توانسته توصیف کند. اما ادبیات ژاپن به این ژانرها محدود نمی‌شود. وحشت هم یکی از ژانرهای شاخص در ادبیات ژاپن محسوب می‌شود و از آنجایی که نویسنده‌های ژاپنی در ژانر جنایی و واقع‌گرا شاخص ظاهر شدند، می‌توان بهترین کتاب‌های ترسناک ژاپنی را ترکیبی از تمام این ژانرها دانست.

۱- «انتقام» اثر یوکو اوگاوا (Revenge: Eleven Dark Tales)

انتقام بهترین کتاب‌های وحشت ژاپن

  • سال انتشار: ۱۹۹۸
  • امتیاز گودریدز: ۴ از ۵

یوکو اوگاوا در ایران بیشتر با «پلیس حافظه» (The Memory Police) شناخته شده، که روایتی منحصربه‌فرد آخرالزمانی و تاریک و از کتاب‌های محبوب ژاپنی است. انتقام مجموعه‌ای از یازده داستان کوتاه است و با خواندن موضوع کتاب شاید به‌ نظرتان برسد با داستان‌های جنایی مواجهید اما این داستان‌ها را با عنوان داستان‌های وحشت معرفی می‌کنند. تک‌تک این داستان‌ها را رشته‌هایی نامرئی بهم متصل کرده، هرچند که می‌توانید به هر ترتیبی که دل‌تان می‌خواهد کتاب را مطالعه کنید. رشته‌ای که این داستان‌ها را بهم متصل می‌کند همان نام مجموعه است؛ انتقام موضوعی است که در تمام این داستان‌ها به آن پرداخته می‌شود. مرگ و انتقام در این مجموعه درهم تنیده شدند.

در این مجموعه داستان شاهد ذهن‌هایی هستیم که وسواس‌گونه دنبال خواسته‌های قلبی تاریک خودشان می‌روند. به روش خودشان به دنبال راهی برای انتقام می‌گردند و بخش شگفت‌آور این است شاید خواننده، با وجود درک اشتباه بودن اعمال شخصیت‌ها، به گونه‌ای ظرفیت انجام همان اعمال را در خودش ببینند. انگار اعمال شخصیت‌های هر کدام از این داستان‌ها آنچنان هم برای ما ناآشنا و دور از ذهن نیست.

روایت‌هایی از جنس غم و اندوه، درس‌هایی در باب انتقام و ارتکاب جرم، شخصیت‌هایی با داستان‌های متفاوت و تصمیمات مشابه. مجموعه انتقام عجیب و شگفت‌آور تعریف می‌کند و به عنوان ژانر وحشت گزینه‌ی متفاوتی محسوب می‌شود.

معتقد بود کتاب باید چاپ شود و دست مردم برسد. کتاب را نباید حبس کرد و جلوی پیشروی فکری مردم را گرفت. باید وسیله ‌دست مردم داد تا هر کسی هر قدر دلش می‌خواهد مطالعه کند و روشن‌بین و روشنفکر شود و این مسئله را قدمی اساسی برای پیشرفت جامعه و خصوصاً جوانان می‌دانست.

  • ۶ فیلم ترسناک ژاپنی که بر اساس افسانه‌های عامیانه ساخته شدند

۲- «ساداکو» اثر سوزوکی کوجی (Sadako)

ساداکو بهترین کتاب‌های وحشت ژاپن

  • سال انتشار: ۱۹۹۱
  • امتیاز گودریدز: ۳.۴ از ۵

فیلم «حلقه» نه تنها در دنیا، بلکه در ایران هم طرفداران وحشت را به هیجان آورد. شاید نسخه‌ی هالیوودی یا شاید هم نسخه‌ی اصلی ژاپنی حلقه را دیده باشید، و اگر دیده باشید به حتم دختر مو سیاهی که از قاب تلویزیون بیرون می‌خزد را به یاد دارید. ساداکو اصل ماجرا و آغاز روایت حلقه است که بارها اقتباس شد.

در ساداکو داستان با مرگ‌های غیرعادی آغاز می‌شود، جوانانی که بدون هیچ دلیل و پیش‌زمینه‌ای دچار سکته‌ی قلبی شدند. کازویوکی آساکاوا، روزنامه‌نگار و عموی توموکو اوشی، یکی از قربانی‌هاست. از شایعات خبر مرگ مشابه قربانی دیگری را می‌شوند و به ماجرا شک می‌کند؛ قربانی‌ها هم‌زمان کشته شدند و هم‌سن هم بودند و هیچ سرنخی موجود نیست تا ثابت شود چرا چنین اتفاق‌هایی افتاده. کنجکاوی توموکو را جلو می‌برد و متوجه می‌شود دو قربانی دیگر هم به همین شیوه مرده‌اند. دو قربانی دیگر نوجوان بودند و تحقیقات نشان می‌دهد که دوست‌های همدیگر بودند. دو قربانی دقیقاً هفت روز قبل از مرگ‌شان باهم وقت گذراندند. کازویوکی در ابتدا به نوعی ویروس شک می‌کند و سرنخ‌ها را دنبال می‌کند.

در اقتباس‌های سینمایی این اثر ماجراهای متفاوتی رقم می‌خورد و خواننده‌ها می‌توانند به کتاب به چشم داستانی جدید نگاه کنند. شکی نیست این حلقه، این روایت وحشتناک و دلهره‌آور، میان بهترین کتاب‌های ترسناک ژاپنی قرار داشته باشد.

«نگران نباش. هیچی اون پایین نیست. بزرگترین دشمنت تخیلت خودته.»

  • ۸ کتاب ژاپنی برتر برای مطالعه در تابستان

کتاب «مارپیچ» (Spiral) دنباله‌ی داستان حلقه و ماجراهای دکتر آندو است، البته داستان در هر جلد بسته می‌شود و مستقل هم می‌توان آنها را خواند. اگر از داستان حلقه لذت بردید، پیشنهاد می‌شود ادامه‌ی آن را هم بخوانید.

۳- «آب تاریک» اثر سوزوکی کوجی (Dark Water)

آب تاریک بهترین کتاب‌های وحشت ژاپن

  • سال انتشار: ۱۹۹۶
  • امتیاز گودریدز: ۳.۶ از ۵

اثر دیگری از نویسنده‌ی ساداکو و داستان حلقه که مثل کتاب دیگرش بارها اقتباس سینمایی داشته و مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه است. هفت داستان در این مجموعه آمده که در عین یادآوری حال‌وهوای ساداکو، روایت‌های تازه هستند.

در ابتدا داستان مادر و دختری آمده که از طلاقی دشوار به آپارتمانی قدیمی پناه می‌برند، مادر متوجه می‌شود که یک سال پیش از آنکه به آن آپارتمان بیاید، دختر کوچکی در آنجا گم شده. خطری مادر و دختر را تهدید می‌کند و مادر برای نجات دخترش دست به تحقیقات می‌زند تا از سرنوشت دختر گمشده باخبر شود. در داستان دیگری مرد ماهیگیری متوجه می‌شود همسرش ناپدید شده و باید دلیل گم‌شدن همسرش را بفهمد.

جز یکی از داستان‌ها، در شش داستان دیگر این مجموعه عناصر ماوراءطبیعی به کار رفته و حس وحشت، سردرگمی، پشیمانی و اضطرابی مورمورکننده در تک‌تک این داستان‌ها به چشم می‌خورد. اگر نام سوزوکی کوجی به چشم‌مان خورد، باید بدانیم با یکی از بهترین کتاب‌های ترسناک ژاپنی مواجه هستیم.

۴- «اتاق قرمز» اثر ادوگاوا رانپو (Red Room)

اتاق قرمز بهترین کتاب‌های وحشت ژاپن

  • سال انتشار: ۱۹۲۹
  • امتیاز گودریدز: ۴.۱ از ۵

اتاق قرمز مجموعه‌ی بی‌نظیری از داستان‌های کوتاه است. هر داستان با قلم استادانه‌ی ادوگاوا رانپو روایتی مورمورکننده و جذاب را تعریف می‌کند و پایان ماجرا برای خواننده‌ها غیرقابل پیشبینی است. شاید بهتر باشد، اگر نویسنده را نمی‌شناسید، کمی با رانپو آشنا شوید؛ ادوگاوا رانپو نویسنده‌ی مشهوری بود که تأثیر ماندگاری بر پیشرفت و شکلگیری ژانر معمایی و تریلر در ژاپن داشت. رانپو تحت تأثیر ادبیات غرب،‌ خصوصاً آثار «ادگار الن ‌پو» و «آرتور کونان دویل» بود و موفق شد ادبیات غرب را با حال‌وهوا و فرهنگ ژاپن پیوند بزند.

اتاق قرمز شاید بهترین ورودی به دنیای رانپو باشد؛ مجموعه‌ای از شش داستان محبوب رانپو که از صندلی‌های غیرعادی، محفل‌های مخفیانه، پرتگاه‌های مرگبار و زندگی‌‌های پنهانی و مرموز روایت می‌کند. هرچند این کتاب در دسته‌ی معمایی قرار می‌گیرد اما هیجانی به خواننده می‌دهد که با بهترین کتاب‌های وحشت برابری می‌کند. از اینکه رانپو از آثار ادگار الن پو خوشش می‌آمده می‌توانیم نتیجه‌گیری کنیم که حس‌وحال وحشت و ترس را به خوبی در داستان‌هایش نشان می‌دهد. داستان «صندلی انسانی» در این مجموعه موجب شده به عنوان یکی از بهترین کتاب‌های ترسناک ژاپنی معرفی شود.

هرچند عجیب به نظر می‌رسید، من نیز در عالمی ناشناخته به سر می‌بردم که روابطم را با هم‌نوعانم به کلی زیرورو می‌کرد. هم‌نوعانم برای من دیگر چیزی نبودند جز صدای گفت‌وگو، تنفس، صوت گام‌ها، خش‌خش… به جای آنکه بر اساس ظاهرشان نظر دهد، تماس بدنشان را با بدن خودم حس می‌کردم و از هر کدام تصویری یگانه و منحصربه‌فرد در ذهن می‌ساختم. بعضی‌ها با تمامِ وزن خود روی من ولو می‌شدند، درحالی‌که عده‌ای دیگر لاغر و استخوانی بودند. کم‌کم توانستم قوسِ ستون فقرات، فاصله‌ی دو کتف، طول ساعد، گردی کپل یا پهنای دنبالچه‌ی افراد را تشخیص دهم؛ این‌ها عناصری هستند مثل خطوطِ چهره یا اثر انگشت که به کمکشان می‌توان هویت افراد را با همان دقت کشف کرد.

۵- «کتابخانه‌ی عجیب» اثر هاروکی موراکامی (The Strange Library)

کتابخانه‌ی عجیب

  • سال انتشار: ۱۹۸۳
  • امتیاز گودریدز: ۳.۶ از ۵

هاروکی موراکامی تجربیات زندگی روزمره را با عناصر رازآمیز ترکیب می‌کند، فانتزی و واقعیت قاطی می‌شوند و در اکثر داستان‌هایش شخصیت‌های تنهایی را دارد که در حال کشف خودشان هستند. موراکامی همیشه خواننده‌هایش را شگفت‌زده می‌کند و تعدادی از بهترین کتاب‌های ژاپنی تاریخ را نوشته است. گمانه‌زنی‌هایی به گوش می‌رسد که موراکامی را چند سالی است برای جایزه نوبل در نظر دارند.

کتاب کوتاه کتابخانه‌ی عجیب، همانطور که از اسمش معلوم است، روایت پسری بی‌نام است که ناگهان می‌بیند که در هزارتوی کتابخانه‌ای شگفت‌انگیز زندانی شده. زندان‌بان کتابداری پیر است که می‌خواهد مغز پسر را بخورد. البته او نمی‌خواهد مغز پسر را خام‌ و مستقیم ببلعد، بلکه می‌خواهد او را مجبور کند محتویات سه کتاب قطور و قدیمی را به خاطر بسپارد و بعد مغز پر پسر را مال خودش کند. دو شخصیت دیگر هم همراه پسر در کتابخانه محبوس شدند؛ مردی که لباس گوسفند به تن کرده و دختری مرموز و زیبا، که قادر به صحبت کردن نیست.

در انتها کتابخانه‌ی عجیب را اینگونه توصیف می‌کنیم که داستانی از جنس رویاها و کابوس‌ها است. روایتی که زمان در آن معنای خودش را از دست می‌دهد. وقایع آزاردهنده‌ای که نباید بتوانند رخ بدهند اما رخ می‌دهند. مرز میان آنچه حقیقی است و آنچه تصور صرف است، نامعلوم شده و نتیجه یکی از بهترین کتاب‌های ترسناک ژاپنی، از یکی از بهترین نویسنده‌های دنیاست.

نکته‌ی گیج‌کننده‌ی مارپیچ‌ها این است که تا به منتهی الیه آن نرسی نمی‌دانی راه درست را انتخاب کردی یا نه. اگر معلوم شود راه اشتباه بوده، معمولاً دیگر زیادی دیر است برای اینکه برگردی و مجدد از نو شروع کنی. مشکل مارپیچ‌ها این است.

۶- «دیگری» اثر یوکیتو آیاتسوجی (Another)

دیگری

  • سال انتشار: ۲۰۰۹
  • امتیاز گودریدز: ۴ از ۵

با مرگ میساکی، یکی از دانش‌آموزان محبوب و معروف مدرسه، هم‌کلاسی‌ها و معلمش وانمود می‌کنند که او هنوز زنده‌ست بلکه شاید بهتر با از دست رفتن میساکی کنار بیایند. اما کم‌کم حضوری ناخوانده را کنار خودشان حس می‌کنند که حتی در عکس دسته‌جمعی‌شان هم سایه‌ای از آن دیده می‌شود. شخصیت‌ اصلی داستان، کیوچی ساکیبارا، به تازگی به این مدرسه منتقل شده و وارد کلاسی می‌شود که زمانی میساکی در آن می‌نشسته. کیوچی با می، یکی از هم‌کلاسی‌های ساکت و مرموز، آشنا می‌شود و مشاهده می‌کند که دیگر هم‌کلاسی‌هایش حضور می را کامل نادیده می‌گیرند. ناگهان اعضای کلاس یکی‌یکی به شیوه‌های مشمئزکننده و خون‌باری به قتل می‌رسند. کیوچی و می تصمیم می‌گیرند جلوی این قتل‌ها را بگیرند. داستانی که بدون شک یکی از بهترین کتاب‌های ترسناک ژاپنی است.

در سال ۲۰۱۲ اقتباس انیمه‌ای این کتاب ساخته شد. سریالی کوتاه، یک فصلی و خوش‌ساخت که چرخش‌های داستانی بسیاری را به نمایش می‌گذارد و شخصیت‌ها را به درستی از کتابش اقتباس کرده.

چطور می‌توانم توصیفش کنم؟ با اینکه به شکلی سرد و شیرین واقعی به نظر می‌آمدند اما واقعی نبودند. عروسک‌ها انسان‌های واقعی را یاد آدم می‌آورند، بدون اینکه آدم‌های واقعی باشند. بخشی از جهان فانی بودند، اما تمام و کمال به آن تعلق نداشتند. انگار طراحی شده بودند تا در این حالت‌ها سردرگم باشند و سایه‌ای از هستی‌شان را در این مرز مبهم دوگانه حفظ کنند.

  • ۲۰ انیمه ترسناک برتر که باید تماشا کنید

۷- «ورطه» اثر ناتسوئو کیرینو (Out)

ورطه

  • سال انتشار: ۱۹۹۷
  • امتیاز گودریدز: ۴ از ۵

چهار زن در کارخانه‌ای باهم کار می‌کنند که در ابتدا معمولی به‌نظر می‌رسند، زنانی پشتکار بالا و زندگی‌های دشواری دارند، اما خیلی زود روایت نشان می‌دهد که این زنان قادر به انجام اعمال خون‌بار هستند. وقتی متوجه می‌شوند که یکی از زنان آثار کبودی روی بدنش دارد، به سراغ شوهر زن می‌روند و او را به قتل می‌رسانند. یکی از این زن‌ها، که رهبر غیررسمی گروه و مغز متفکر این جنایت است، بدن مرد را در دستشویی خانه‌اش قطعه‌قطعه می‌کند و همراه اعضای دیگر گروه، قطعات را در زباله می‌اندازد. اما این ماجرای سهمگین تنها شروع داستان است و همین کوبنده‌بودن اثر موجب شده یکی از بهترین کتاب‌های ترسناک ژاپنی باشد.

اما حقیقت تلخ این بوده که کسی نبود کمکش کند. در عوض، تنها چیزی که داشت غرورش بود و همین به او انگیزه‌ی کار کردن می‌داد و مهم نبود که این کار چقدر می‌توانست سخت باشد. یوشی هر چیز شخصی‌ای را که برایش مهم بود، یکجا بسته‌بندی کرده و جایی دور از دیدش پنهانش کرده بود و به جایش فقط یک چیز را پرورانده بود: سعی و تلاش. این ترفندش برای دوام‌آوردن بود.

ناتسوئو کرینو با قلم روان و شوکه‌کننده‌اش کتاب موفق دیگری را هم در کارنامه دارد به اسم «دنیای واقعی» (Real World) که در سبک و سیاق کتاب ورطه جنایت دیگری را روایت می‌کند.

منبع: دیجی‌کالا مگ

نوشته بهترین کتاب‌های ترسناک ژاپنی که باید بخوانید اولین بار در دیجی‌کالا مگ. پدیدار شد.

مقاله اصلی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا